مهگل و مهیارمهگل و مهیار، تا این لحظه: 13 سال و 15 روز سن داره

گل دخترم مهگل،آقا پسرم مهیار

اولين شب عيد دخترم مهگل كه تو بيمارستان گذشت

1391/1/26 19:02
425 بازدید
اشتراک گذاری

الهي بميرم برات خانم گلم عيد 91 اولين عيدي بود كه تو با داداشي (مهيار) كنار من و ماماني بوديد ولي چند روز مونده به عيد يعني 90/12/26 من اومده بودم سر كار كه ماماني زنگ زد گفت كه حالت خوش نيست بعد اومدم برديمت بيمارستان پيامبران دكتر بعد ديدن عكسي كه از ريه ات گرفته بوديم گفت كه بايد حداقل 5 شب اونجا بموني ما خيلي ناراحت شديم بعد بستري شدي ماماني هم پيشت موند من و داداشي هم رفتيم خونه بابا جونينا خيلي روزهاي بدي بود انشالله كه ديگه اتفاق نيفته من مهيار و ميزاشتم پيش ماماني ميرفتم سر كار هنوز ظهر نشده بابا جون زنگ ميزد كه داره بهونه ميگيره منم زودي برميگشتم توهم كه كارت شده بود گريه و بي قراري خلاصه روزهاي سخت تموم شد  و خوشبختانه قبل از اينكه سال جديد بشه يعني 90/12/29 دكتر گفت كه ميتونيم بياريمت خونه و شكر خدا اولين بهار زندگيتونو تو خونه كنار هم شروع كرديم انشالله كه هميشه تنتون سالم باشه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

دوست
3 اردیبهشت 91 9:56
سلام به مهگل و مهيار و بعدشم بابا جون و ماماجونشون ايشالله كه سالم باشن هيچ وقت مريض نشن
مبین فرفری
11 اردیبهشت 91 15:51
ایجانم عزیزم مامان بیچاره چی کشیده خیلی سخته مریضی بچه مبین هم قبل از عیدمریض شد
دوست
12 اردیبهشت 91 9:49
سلام تولد تولد تان مبارك ايشالله كه همشه خرم و شاد و سرحال باشيد نوگلاي عزيزم تولدتان مبارك
مامان آرشام
19 اردیبهشت 91 23:01
ای جانم الهی بمیرم عزیزم که اینجوری تو بیمارستانی ، انشاءالله که هیچ وقت مریض نشی . خدا همه بچه ها رو برای پدر و مادرشون نگه داره